هی ...
شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۵۱ ق.ظ
تو هم دیدی اما به روی مبارکت نیاوردی
همون پسرک که دستش تو دست مادرش بود
هی اشک میریخت و آب دماغش روی صورتش یخ بسته بود از سرما .
تو هم دیدی اون دخترک چشم آبیو که با دمپایی قرمز
توی برف به دنبال مادرش میدوید که مبادا ...
اما به روی مبارک هم نیاوردی
ما همه دیدیم نگاه یخ زده مردم ولایتمونو
ما همه سیلی روزگار و خوردیم اما آدم نشدیم .
دیدیم که بچه ها دیگه دوست ندارند با ما همراه بشند
چون میدونند ما به ناکجا آباد میریم .
- ۹۱/۱۰/۱۶