یادداشتهای یک editman خوانساری

پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

به روایت انجمن خوشنویسان خوانسار

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ

هنرمندان و هنر دوستان گرامی...

اردیبهشت خوانسار  و صفای قدوم  شیخ شکسته نویس

 

به اطلاع کلیه هنر دوستان و اهالی شهر زیبای خوانسار می رساند که در روز چهار شنبه  مورخ  ۱ خرداد ۱۳۹۲شهر خوانسار منور به وجود گرامی استاد یدالله کابلی خوانساری سر آمد شکسته نویسان جهان  خواهد شد . ایشان پس از اقامت به برپایی نمایشگاه خود با همکاری انجمن  خوشنویسان  ،فرمانداری، شهرداری ، شورای شهر ، اداره ارشاد اسلامی  و جمعی از هنرمندان  اقدام خواهند نمود .از کلیه خوانندگان محترم این وبلاگ  رسما دعوت به عمل می آوریم  تا درین روز های به یاد ماندنی  همراه و هم قدم ما با شند.


پنج شنبه 92/3/2  همراه با مراسم افتتاحیه راس ساعت  16.30

مکان : هتل زاگرس

  • سید شهاب دادگستر

حمله وهابیون به خوانسار

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ
انتخاب این عنوان برای جذب خواننده بد نیست .
اما من نمیخوام مثل تیتر روزنامه ها فقط عنوان پرسروصدا داشته باشم .

 در پی انتشار خبر آخرین جنایت وهابیون ، سری به گوگل زدم و کلمه وهابیون و جستجو کردم .
در قسمت عکسها ، تصاویری دلخراش وجود داره که یک بار دیدنش خالی از لطف نیست .

اما همینطور که داشتم عکسارو میدیدم یک لحظه با خودم گفتم اگر این وحشیای زبون نفهم
گذرشون به خونسار بیفته ؟

یا اگر من به جای مردمی که شاهد این جنایتها هستند ، بودم ؟

 تجسم کنید ...

دیدن فیلم اره یا جیغ فقط خیالبافی یک نویسنده و تصویرگری یک کارگردانه .

اما سناریوی جنایات وهابیون واقعیت داره .





  • سید شهاب دادگستر

از صفر تا بیست

پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۲۵ ب.ظ

همیشه عدد بیست برای من عدد پر ارزشی بوده .
املا بیست
فارسی بیست
ریاضی بیست

اما این بیستا واسه کودکیمون بود و هرچی بزرگتر شدیم دسترسی به این عدد سختر شد .
تا جایی که به دوی تنها هم بسنده کردیمو و حالا ازون دو هیچی برامون نمونده .

مجبوریم به صفر فکر کنیم اما نه اون صفری که به پوچی ختم میشه .
چون زیر صفر و منفی بیست ، آدم یخ میزنه . بعد باید کلی تلاش کنه تا به همون صفر برسه .
اما آدم یخ زده دیگه توان برگشت نداره ، البته اگر جانی در بدن داشته باشه .

پس اونایی که از بیست اردیبهشت پارسال ، فقط صفر براتون مونده
اون صفرو هدیه کنید به اونایی که دوست دارن دو شون بشه بیست .

چون ما ازین صفرها تو کارناممون زیاد داریم .

صفر ما منفی نمیشه ، چون یاد گرفتیم که هر کاریو از صفر شروع کنیم .
صفر برخلاف دو ، نقطه آغاز هر کاریه .
اسمش که روش هست (دو) . یعنی میدوه و فرار میکنه . اما صفر سر جاش میمونه .
صفر گرد و تنهاست .به هر عددی اضافه بشه ارزش پیدا میکنه .
با هیچ عددی جمع نمیشه .و اون اعداد هستن که از صفر بهره میبرند .

امسال به عملکرد خودم در مورد روز خوانسار صفر میدم ، به امید اینکه بتونم از صفر شروع کنم .
و از دو اردیبهشت به بیست اردیبهشت برسم .

پس دوست دارم هرکی این پستو میخونه ی صفر کله گنده به کارنامه من اضافه کنه .


خوانسار ،
ای شهر زیبا با همه بد اخلاقیت دوست دارم .
با این که کلی به آدم گیر میدی ولی بازم دوست دارم .
وقتی ازت دور میشم دلم برای هوای پاکت تنگ میشه .خدا هیچ هوایی رو مسموم نکنه .
تا اسمتو تو اخبار میشنوم دلم برات میسوزه .آخه همیشه دومی بعد از شهر همسایه .
اما فکر نکن که نیستی ، ی وقت دلت نگیره ،
ی وقت نگران نشی که خیابونات تا 8 شب بیشتر رونق نداره .
نترس اگه اندوه آدماتو دیدی .
ما همه دلمون با توست .

خوانسار ،
تو تاریخی داری بس طولانی
چیزای زیادی دیدی ، جنگ ، قحطی ، سیل و الانم جوونای رعنایی که با افتخار روی کوه و آسفالت ،
کوچه و بازار نداشتت ، با غرور قدم میذارنو میگن کپ گنو خوسار .
اما تو ناراحت نباش
تو گریه نکن

خوانسار ،
دلت نگیره اگر شهر ارواح پیش تو لنگ میندازه
نبینم غرور مردمت بشکنه .
نشنوم جشن تولدت ، مهمون دعوت نکردی .
واسه تو همیشه فرصت هست .

خوانسار ،
رازدار اسرار مردم و مسئولین
غمخوار دارا و ندار
همدم هر عالم و هر ...
جون من ، انقد آیه یاس نخونو بذار این ی روز مردمت ، جوونات شاد باشن .

              بیست اردیبهشت گرامی ... (باد یا نباد) ؟







  • سید شهاب دادگستر

روز بازیگر

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۴۲ ق.ظ

نمیخوام به بازیگری حرفه ای رجوع کنم و دوست دارم دراین روز یادی کنم از هنرمندان این عرصه

که به معنای واقعی در شهر خوانسار خاک صحنه خوردند .

ضمن اینکه این روز رو به تمام بازیگران عرصه تاتر و فیلم خوانسار تبریک عرض میکنم .


اون وقتا که با مادرم به تماشای تاتر میرفتیم هنوز تو ذهنم مونده .

سالنی تاریک و مخوف که روی صحنه اون صدای شلیک تیر و یا کشتن آدما مهمترین شاخصه های

تاتر دهه شصت بود .

خوب دیدن اینجور صحنه ها برای کودک 5 ساله چیزی جز ترس و وحشت به همراه نداره .

اما ازون دوران که بگذریم و به قولی بعد از پیروزی و هشت سال جنگ تحمیلی ،

با صحنه تاتر آشنا شدم و دورادور دستی بر آتش صحنه داشتم .


بازیگری شهامت میخواد .اونم تو شهر خوانسار .

بازیگر خوانساری باید از خیلی چیزا بزنه تا بتونه خودشو نشون بده .

اهالی تاتر خونسار میدونن ، اینجا هیچ کس به صورت حرفه ای بازیگر نمیشه

مگر اینکه از خونسار کوچ کنه و بره ، فقط و فقط تهران .

خونسار هیچ وقت رنگ حرفه ای شدن در این هنرو به خودش ندید تا این اواخر که خوشبختانه

 شاهد بروز اتفاقاتی از سوی بعضی از علاقه مندان این حرفه هستیم ،

 البته به صورت کاملا خودجوش و انفرادی .


بازیگران خوانساری هم مثل من ، شاید به دلیل وحشتی که در دهه شصت بر صحنه تاتر

حاکم بود به طور غیر ارادی به سمت ، طنز هدایت شدند تا بتونن اون خلائ سالهای

سختی و رنج و پر کنند .طنزهایی فاخر و یا لوده بازی .

بازیگر خونساری براش فرقی نمیکنه چی اجرا کنه ، اون فقط دوست داره این هنر حفظ بشه .


وقتی به تاریخ بازیگری در خوانسار نگاهی بندازیم ، شاهد اوج و فرودهایی در این عرصه هستیم

که همش بر میگرده به وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاکم بر شهر .


ضمن اینکه خوانسار مهد تعزیه خوانی هم هست و به قولی مادر هنر تاتر تعزیه خوانی محسوب میشه

و دور از انتظار نیست که وقتی وارد دبستانهای خونسار میشی (دخترانه و پسرانه)

میتونی شاهد بازی کودکان در نقشهای شمر و یزید و شبیه ائمه (ع) باشی .


مطلب بسیار هست برای گفتن اما ترجیح میدم شعر زیر و آهنگ بسیار زیبا و محبوب

هنرمندان عرصه تاتر طنزو تقدیم کنم به همه خاک صحنه خورده هایی که واقعا برای فرهنگ

خوانسار زحمت کشیدند .


به زمین خوردن دلقک
یا در اوردن شکلک
واسه اینه که تو بخندی
مثل رسم شاه و تلخک
مثل رسم شاه و تلخک
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
پای راستش میره جف پا
تا پای چپش بلنگه
تا پای چپش بلنگه
واسه نونه واسه نونه
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
میدونه که هر چی سنگه
همه پیش پای لنگه
همه پیش پای لنگه
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
میدونه که هر چی سنگه
همه پیش پای لنگه
همه پیش پای لنگه
پشت این چهره خندون
اون همیشه غصه داره
این همه شکلک و بازی
واسه نونه در میاره
پشت این چهره خندون
اون همیشه غصه داره
این همه شکلک و بازی
واسه نونه در میاره
واسه نونه در میاره
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی تو
به دلقک نمی خندی
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه این رو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی


http://dl.aloneboy.com/music/mohamad%20esfehani/dalghak%20%5BAloneBoy.com%5D%20mohammad%20esfehani.mp3
  • سید شهاب دادگستر

مادر

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۱۸ ب.ظ
به قول معروف چقدر زود دیر میشود
خیلی به مغزم فشار آوردم اما یادم نیومد
دلم میخواست سوپرایز بشه اما نشد . چون هیچ وقت نتونستم کاری کنم که به خاطر دل من نگه خوشحالم کردی .
در توانم نبوده و نیست .
هرچی سعی کردم اینبار طوری بهش بگم دوسش دارم که به همون اندازه منو دوست داره نشد .

گوشیو برداشتم و زنگ زدم بهش
 گوشیو دیربرداشت
گفتم : سلام
گفت : سلام تویی ، این وقت روز زنگ زدی چکار داری ؟
تا اینو گفت خدا میدونه چه حالی پیدا کردم .
گفتم : کجایید ؟ چکار میکنید ؟
گفت : پای چرخ خیاطی بودم .
دوباره تا اینو گفت داغون شدم
گفتم : معذرت میخوام .فک نمیکردم با گوشی تلفن فاصله داشته باشید .
گفت : حالا چه کار داری ؟
گفتم: یادتونه اون وقتا که بچه بودم واسه موضوع انشائ روز مادر ؟
گفت : خوب
گفتم : ی شعر بود که همیشه برام میخوندید .
گفت : یکاره زنگ زدی اینو بگی ؟ آخه گفتم تو هیچ وقت این موقع به من زنگ نمیزنی .
دوباره دلم یهو ریخت
گفتم : میشه دوباره برام بخونید ؟
گفت : مگه خودت یادت نیست ؟
با شرمندگی گفتم نه
با کمی صبر و تامل و مثل همیشه گفت :

مادر

گویند مرا چوزاد مادر
 پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
لبخند و نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
پس هستی من زهستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

گفتم : دارمت دوست
خندید و گفت : نوشتی ؟
با تعجب گفتم از کجا فهمیدید که دارم مینویسم ؟
باز خندید و گفت : مادر نیستی که بدونی .

تا دیر نشده برم به دستای مهربونش بوسه بزنم و بهش بگم

                                   مادرم روزت مبارک





  • سید شهاب دادگستر

دوم اردیبهشت و مرغ شباهنگ

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ب.ظ

           

                    بیست و ششمین سالگرد و بزرگداشت ققنوس آواز ایران، استاد بی بدیل 

                                 محمود محمودی خوانساری گرامی باد .



تصنیف مرغ شباهنگ :                                                                                        


به دورانی که شد قحط صفای دلها

چرا هردم نگویم من

خدا خدا خدا

من مرغ شباهنگم بشد کنج قفس قسمت من

چرا چرا چرا

به پیامی  تو ای پیک بهار من

به باغبان بگو که گاهی

نشانه گیرد از گیاهی

من اگر که هستم    ستاره ام کو

درآسمان ها

من گر اهل دردم   نشانه ام کو

به داستان ها

من آن کسم که روز وشب زبی کسی

گرفته ام دست

دعا دعا دعا

تو آن کسی که از من شکسته دل

نمی کنی دوری

بیا بیا بیا


به یاد استاد دانلود کنید :                                                                                   

http://205.196.120.51/bksncp1yt4hg/3m77sldkc4idbnj/%D9%85%D8%B1%D8%BA+%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%86%DA%AF+-+%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C.mp3


روحش شاد و یادش گرامی


  • سید شهاب دادگستر
div>