یادداشتهای یک editman خوانساری

پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

ابراز احساسات

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۸۹، ۱۰:۴۴ ق.ظ

 

تا حالا دقت کردید زمانی که یک اثر هنری خوب رو میبینید چه حالی پیدا می کنید ؟

همه می دونیم که انسان طالب زیباییه و این زیبایی از پنج حس  قابل درکه .

شما وقتی شعر میخونید یا موسیقی گوش میدین توجهی به خالق اثر میکنید ؟

وقتی یک نقاشی زیبا رو میبینید در درجه اول به خود اثر توجه دارید و بعد به خالق اثر یا بلعکس ؟

مگر نه اینکه هنر به معنی بیان احساسات ؟

آیا وقتی یک فیلم کمدی رو میبینید نمیخندید ؟ تعریف شما از خنده چیه ؟

آیا وقتی یک رقص زیبا رو میبینید دچار ابراز احساسات نمیشید ؟

پس یک هنر مند وقتی تونست با ارائه یک اثر جمع حاضر رو دچار بیان احساس کنه موفقترینه .

به طور کلی هنرمند هر کسی رو میتونه وارد جریان هنری خودش بکنه .

پس ما بعد از ارائه یک اثر هنری اون رو تشویق میکنیم به این معنی که داریم ابراز احساسات می کنیم . یا به تعبیری داریم خودمون رو تخلیه میکنیم .

کافیه یکبار به عکس العملهاتون زمانی که یک اثر رو میبینید یا میشنوید توجه کنید :

اصواتی مثل : وای ... خدای من ... جان ... به به ... اووومم ... و ...

یا حرکاتی مثل : نفس عمیق ، کف زدن ، گریه کردن ، خندیدن ، حتی به خلسه رفتن و گاهی سکوت مطلق و متحیر شدن و ...

اینها رو گفتم چون احساس جزیی از حرفه من هستش و نمیشه بدون احساس کار هنری کرد .

 

  • سید شهاب دادگستر

گوگل ارث

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

چند روزیه که درگیر یک کار مستند هستم .

نکته ای که برای من جالب بود و تا حالا تجربه نکرده بودم دیدن شهر خوانسار از نمای بالا بود .

چون برای انجام این پروژه به تصویر هوایی نیاز داشتم نهایتا با نر م افزار گوگل ارث آشنا شدم .

و بعد از نصب نرم افزار تونستم شهر سبز خوانسار  رو  از چشم  آسمان ببینم .

پیشنهاد می کنم تجربه کنید ولذت ببرید .

  • سید شهاب دادگستر

بریم سر سفره خدا

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ۰۸:۳۳ ب.ظ

           اگر در آیی در باز است وگر نیایی خدای بی نیاز است

                                                                               ( خواجه عبدالله انصاری)

   لا اکراه فی الدین ...

خود دانی ...

پیشاپیش فرارسیدن ماه مهمانی خدا مبارک

  • سید شهاب دادگستر

خدا رو شکر تموم شد

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، ۰۶:۲۳ ب.ظ

سر انجام و به حول وقوه الهی کار ادیت سه صفر یک تمام شد

برای اولین کار داستانی از فینال کار راضی هستم .

امیدوارم روز سه شنبه بتونم شرایط پخش خصوصی رو برای عوامل زحمت کش مهیا کنم .

لیستی که در تیتراژ آخر قرار گرفت به شرح زیره :

بازیگران:

حسنعلی حیدری

محمد تقی جوادی

وحید رشیدی

طاها انوری

منیژه کتابچی

شیوا شاکری

افسانه مظاهری

فاطمه مقدسی

سمانه مظاهری

هنروران

مژده گرجی

زهرا شمسی

ماندانا دهقانی

فاطمه رضایی

فاطمه خوب بخت

محیا اقبالیان

فائزه شایسته

زهرا رمضانی

فاطمه قاضی زاده امینی

مهناز حقی

علی شایگان

رجب حیدری

بازنویسی فیلمنامه

فرشته سادات کسایی

مشاور هنری ومنشی صحنه

مهری کامرانی

عکس

لیلا سادات صاحبی

چهره پرداز وتصویر بردار

هادی افسر

صدا

حمید شرفی ومحمد صاحبی

نور

محمود بهارلو

تصویربردار پشت صحنه

سید یونس دادگستر

دستیار کارگردان

منیژه کتابچی

تدوین ، تهیه کننده وکارگردان

   سید شهاب دادگستر

با تشکر از

اداره ارشاد خوانسار

شهرداری وشورای شهر

پرسنل بهشت فاطمه (س)

خانواده محترم شهید محمد جعفر خسروی

کانون فیلم

و

رجب حیدری ، علی شایگان ، طاها انوری و مجید شجاعی

مجری طرح

موسسه سحر فیلم خوانسار

 

هدف از انتشار این لیست اینه که بدونید تمام عوامل این پروژه خوانساری بودند و از دل وجون مایه گذاشتند .

دست همگی درد نکنه وخسته نباشید .

  • سید شهاب دادگستر

چارلی چاپلین

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، ۰۸:۱۱ ب.ظ
این مطلب رو یک دوست به میل من ارسال کرده بود که ضمن تشکر ازایشون با خودم گفتم بد نیست شما هم بخونید و استفاده کنید .

شنیدید هنرمندان جلوتر از زمان خودشون حرکت می کنند ؟

اینو چاپلین ثابت کرده . زمانی که اصلا خرید و فروش قلب رایج نبوده چاپلین با زیرکی تمام به خریدن اون اشاره کرده و ...

چارلی چاپلین می گوید آموخته ام که
 با پول می شود
خانه خرید ولی آشیانه نه،

رختخواب خرید ولی خواب نه،

ساعت خرید ولی زمان نه،

می توان مقام خرید ولی احترام نه،

می توان کتاب خرید ولی دانش نه،

دارو خرید ولی سلامتی نه،

خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ،

می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.

آموخته ام که... تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم

آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند

آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد

آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
 
ومن از چاپلین آموختم که هنرمند و نقش آفرین واقعی کیست .
  • سید شهاب دادگستر

میلاد مهدی (عج)

دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۹، ۰۶:۳۵ ب.ظ

 

                میلاد حضرت صاحب الزمان مبارک باد

 

 

  • سید شهاب دادگستر

تدوین 0001 روزهای پایانی

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۸۹، ۰۵:۰۶ ب.ظ
با اینکه بلاگ فا با ما نا مهربون شده ولی باز هم خدا رو شکر که نفس می کشیم

کار ادیت ۰۰۰۱ رو به پایانه و اگه خدا بخواد همین روزها پستش می کنیم بره واسه جشنواره

تا الان که راضی بودم

یعنی بیش ازین نمیشه توقع داشته باشیم .

گرمای شدید سر صحنه یک طرف و کمبود امکانات هم از طرف دیگه تا حد زیادی کار ما رو محدود کرد که مجبور شدیم از بعضی پلانها بگذریم .

گرچه بودنشون هم تاثری رو اصل داستان نمیگذاشت و به قول بچه های شبکه قابل چشم پوشیه .

بچه های کانون خیلی زحمت کشیدند و واقعا منو تحمل کردند

ای کاش یک ساعت زیر آفتاب داغ تیر ماه اونم ساعت دو بعد ازظهر سر صحنه بودید تا متوجه بشید من چی می گم به نحوی جهنم جلوی چشم آدم میاد .

مخصوصا اگه کنار قبر و مرده و گور کن و مرده شور باشی و یک نگاهی به گذشته خودت بندازی حتما ...

امید وارم خستگی از تن عوامل تهیه بیرون بیاد .

انشاالله ...

دقت کنید

انشاالله ...         ...            ...         ...           ...         ...

 انشاا...            انشاا...           انشاا...

 

  • سید شهاب دادگستر

منتظر خبرهای بعدی باشید

دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۸۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

تو تنها توانایی که توان تنیدن تازیانه تند وتیز را برتن تاریک صفتان وتنبیه تب داران شب گریزرا می دانی

 

فکر نمی کردم که سهم ما آدما ازین دنیای به ظاهر بزرگ فقط یک قبر دو وجب عرض باشه .

از فشار قبر شنیده بودم اما ...

بی خیال

گفتن این حرفهای تکراری چه فایده داره ؟

شاید این گروه فیلمسازی ما اینبار بتونه حرفی برای گفتن وتاثیر گذاری روی بیننده ها داشته باشه .

خدا را شکر که این چند روزی که نبودم ، امروز دست پر اومدم .

 

حسن حیدری معرف حضور همه همشهریان ما هست . حسن همون کسی هست که نقش اول فیلم ما رو بازی می کنه .

مثل همیشه قرار نیست از داستان فیلم چیزی بگم ولی از عوامل زحمت کش نام می برم

بازنویسی فیلمنامه : فرشته کسایی

دستیار کارگردان : منیژه کتابچی

مشاور هنری ومنشی صحنه :مهری کامرانی

گروه صدا : حمید شریفی ومحمد صاحبی

گروه تصویر: هادی افسر ومحمود بهارلو

عکس : لیلا سادات صاحبی

و

بازی خوب ودیدنی : حسن حیدری ، طاها انوری ، وحید رشیدی ،خانم مظاهری ، خانم مقدسی و شیوا شاکری به اضافه هنروران عزیز که حتما اسامی همگی رو منتشر می کنم .

اگه خدا قبول کنه بنده حقیر هم که از دور دستی بر آتش دارم تهیه کننده وگارگردان این فیلم انتخاب شدم .

اما به شما دوستان عزیز توصیه می کنم از قبرهای از پیش آماده شده حتما دیدن کنید وخوابیدن در یکی از قبور رو تجربه کنید هیچ اتفاقی نمی افته .نترسید تا امر خداوند نباشه عزرائیل کاری به ما نداره .

  • سید شهاب دادگستر

مبعث

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۲۹ ق.ظ

 

                                  عید مبعث مبارک

 

 

  • سید شهاب دادگستر

0001

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۸۹، ۰۹:۱۱ ق.ظ
عنوان فیلم ما فعلا   ۰۰۰۱ (سه صفر یک ) شد .

 شاید دوباره عوض بشه . 

این عنوان فلسفه داره

البته کمی زیرکی میخواد تا کسی بتونه مفهوم اون رو متوجه بشه .

انشا ا... قصد داریم روز بیست و پنج / چهار / هشتادو نه استارت کار رو بزنیم و سکانس قبرستان رو جلوی دوربین ببریم .

از هفته آینده تمرین وروخوانی فیلمنامه شروع میشه .

تا الان کانون فیلم بیست نفر عضو فعال داره که سعی کردم برای هرکدام پستی قرار بدم .

خدارو شکر کارا خوب پیش میره .

 

 

  • سید شهاب دادگستر
div>