چی بگم ؟
الانم که انتخاباته
واسه انتخاباتم که ...
همه چی توشهرم روبه راه و خوبه .
بلبلان برسرجو و من طراوت پایان فصل بهار را دوباره تجربه میکنم .
- ۷ نظر
- ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۵
هزار بار گفتم ی کم خودتو کنترل کن .
به فکر خودت نیستی به فکر دیگران باش.
با این احوال استاد کابلی قول دادند که نمایشگاهها و جشنواره های استانی و کشوری
در خوانسار برگزار کنند .
پ.ن:
از عکاسان محترم هم کمال تشکر را دارم .
عکس خرداد 92 از آقای دهاقین ، مدیر خوانسار نیوز .
اردیبهشت خوانسار و صفای قدوم شیخ شکسته نویس
به اطلاع کلیه هنر دوستان و اهالی شهر زیبای خوانسار می رساند که در روز چهار شنبه مورخ ۱ خرداد ۱۳۹۲شهر خوانسار منور به وجود گرامی استاد یدالله کابلی خوانساری سر آمد شکسته نویسان جهان خواهد شد . ایشان پس از اقامت به برپایی نمایشگاه خود با همکاری انجمن خوشنویسان ،فرمانداری، شهرداری ، شورای شهر ، اداره ارشاد اسلامی و جمعی از هنرمندان اقدام خواهند نمود .از کلیه خوانندگان محترم این وبلاگ رسما دعوت به عمل می آوریم تا درین روز های به یاد ماندنی همراه و هم قدم ما با شند.
پنج شنبه 92/3/2 همراه با مراسم افتتاحیه راس ساعت 16.30
مکان : هتل زاگرس
نمیخوام به بازیگری حرفه ای رجوع کنم و دوست دارم دراین روز یادی کنم از هنرمندان این عرصه
که به معنای واقعی در شهر خوانسار خاک صحنه خوردند .
ضمن اینکه این روز رو به تمام بازیگران عرصه تاتر و فیلم خوانسار تبریک عرض میکنم .
اون وقتا که با مادرم به تماشای تاتر میرفتیم هنوز تو ذهنم مونده .
سالنی تاریک و مخوف که روی صحنه اون صدای شلیک تیر و یا کشتن آدما مهمترین شاخصه های
تاتر دهه شصت بود .
خوب دیدن اینجور صحنه ها برای کودک 5 ساله چیزی جز ترس و وحشت به همراه نداره .
اما ازون دوران که بگذریم و به قولی بعد از پیروزی و هشت سال جنگ تحمیلی ،
با صحنه تاتر آشنا شدم و دورادور دستی بر آتش صحنه داشتم .
بازیگری شهامت میخواد .اونم تو شهر خوانسار .
بازیگر خوانساری باید از خیلی چیزا بزنه تا بتونه خودشو نشون بده .
اهالی تاتر خونسار میدونن ، اینجا هیچ کس به صورت حرفه ای بازیگر نمیشه
مگر اینکه از خونسار کوچ کنه و بره ، فقط و فقط تهران .
خونسار هیچ وقت رنگ حرفه ای شدن در این هنرو به خودش ندید تا این اواخر که خوشبختانه
شاهد بروز اتفاقاتی از سوی بعضی از علاقه مندان این حرفه هستیم ،
البته به صورت کاملا خودجوش و انفرادی .
بازیگران خوانساری هم مثل من ، شاید به دلیل وحشتی که در دهه شصت بر صحنه تاتر
حاکم بود به طور غیر ارادی به سمت ، طنز هدایت شدند تا بتونن اون خلائ سالهای
سختی و رنج و پر کنند .طنزهایی فاخر و یا لوده بازی .
بازیگر خونساری براش فرقی نمیکنه چی اجرا کنه ، اون فقط دوست داره این هنر حفظ بشه .
وقتی به تاریخ بازیگری در خوانسار نگاهی بندازیم ، شاهد اوج و فرودهایی در این عرصه هستیم
که همش بر میگرده به وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاکم بر شهر .
ضمن اینکه خوانسار مهد تعزیه خوانی هم هست و به قولی مادر هنر تاتر تعزیه خوانی محسوب میشه
و دور از انتظار نیست که وقتی وارد دبستانهای خونسار میشی (دخترانه و پسرانه)
میتونی شاهد بازی کودکان در نقشهای شمر و یزید و شبیه ائمه (ع) باشی .
مطلب بسیار هست برای گفتن اما ترجیح میدم شعر زیر و آهنگ بسیار زیبا و محبوب
هنرمندان عرصه تاتر طنزو تقدیم کنم به همه خاک صحنه خورده هایی که واقعا برای فرهنگ
خوانسار زحمت کشیدند .
به زمین خوردن دلقک
یا در اوردن شکلک
واسه اینه که تو بخندی
مثل رسم شاه و تلخک
مثل رسم شاه و تلخک
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
پای راستش میره جف پا
تا پای چپش بلنگه
تا پای چپش بلنگه
واسه نونه واسه نونه
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
میدونه که هر چی سنگه
همه پیش پای لنگه
همه پیش پای لنگه
کفش های لنگه به لنگه
میپوشه که هی بلنگه
میدونه که هر چی سنگه
همه پیش پای لنگه
همه پیش پای لنگه
پشت این چهره خندون
اون همیشه غصه داره
این همه شکلک و بازی
واسه نونه در میاره
پشت این چهره خندون
اون همیشه غصه داره
این همه شکلک و بازی
واسه نونه در میاره
واسه نونه در میاره
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه اینو بدونی تو
به دلقک نمی خندی
واسه نونه واسه نون
تا به کارش تو بخندی
که اگه این رو بدونی
تو به دلقک نمی خندی
تو به دلقک نمی خندی
بیست و ششمین سالگرد و بزرگداشت ققنوس آواز ایران، استاد بی بدیل
محمود محمودی خوانساری گرامی باد .
تصنیف مرغ شباهنگ :
به دورانی که شد قحط صفای دلها
چرا هردم نگویم من
خدا خدا خدا
من مرغ شباهنگم بشد کنج قفس قسمت من
چرا چرا چرا
به پیامی تو ای پیک بهار من
به باغبان بگو که گاهی
نشانه گیرد از گیاهی
من اگر که هستم ستاره ام کو
درآسمان ها
من گر اهل دردم نشانه ام کو
به داستان ها
من آن کسم که روز وشب زبی کسی
گرفته ام دست
دعا دعا دعا
تو آن کسی که از من شکسته دل
نمی کنی دوری
بیا بیا بیا
به یاد استاد دانلود کنید :
http://205.196.120.51/bksncp1yt4hg/3m77sldkc4idbnj/%D9%85%D8%B1%D8%BA+%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%86%DA%AF+-+%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C.mp3
روحش شاد و یادش گرامی
اگر خدا بخواهد
به پیشنهاد دوستی قدیمی ، تصمیم گرفتم امسال را با بیان
به پایان برسونم
حتما که با عنوانی که این سایت داره هرکسی سعی در بیان مطالبی تازه
و نو خواهد داشت .
از مهدی حاجی زکی مدیریت وبلاگ چل چو کمال تشکر را دارم .
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دینهمین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
شاهکار بسیار زیبا و هنرمندانه محمد اصفهانی .
http://dl.pop-music.ir/music/Mohammad%20Esfahani%20-%20Ye%20Tike%20Zamin.mp3